گری توانسته بود با یک تسمه که در عکس زیر مشاهده می کنید ایزبلای کوچولو را به خود ببندد و با هم دیگر راه بروند.
روز عروسی فرا می رسد و ایزابلا با ورودش به کلیسا همه را حیرت زده می کند. همه شاهد این صحنه هستند که ایزابلا در جلوی پدرش بخوبی راه می رود.
در پایان مراسم ایزابلا از پدرش تشکر می کند و می گوید حس کردم سیندرلا شده ام.
همه حاضرین از این موضوع بسیار خوشحال بوند اما تا زمانی که به راز این معما پی نبرده بودند.
گری توانسته بود با یک تسمه که در عکس زیر مشاهده می کنید ایزبلای کوچولو را به خود ببندد و با هم دیگر راه بروند.
در پایان مراسم ایزابلا از پدرش تشکر می کند و می گوید حس کردم سیندرلا شده ام.